خلاصه داستان: رضا که حمل کننده ی طلا بود هرروز باید طلا و جواهرات را از کارگاه به مغازه و گاهی هم برعکس جا به جا می کرد. یک روز که دغدغه های زندگی اش فکر او را درگیر کرده بود و هر دم به بدشانسی خودش لعنت می فرستاد متوجه شد کیف طلاها نیست و یک نفر در این مسیر آن ها را دزدیده است. انگار کل دنیا روی سرش آوار شد. 260 گرم طلا پول کمی نبود. چطور باید خسارت آن را به صاحب کارش پرداخت می کرد. در کنار این قضیه وحشتناک، رضا چند روزی بود که فکر گردنبند قدیمی که در چاه فاضلاب کارگاه افتاده بود را می کرد. با دوستانش نقشه کشیده بودند که چاه را کنده و آن گردنبند میلیاردی را پیدا کنند.

فیلم سینمایی حمال طلا در ژانر اجتماعی، خانوادگی، هیجان انگیز، ماجراجویی و درام به کارگردانی تورج اصلانی، تهیه کنندگی منصور سهراب پور و نویسندگی مشترک هادی نادری و تورج اصلانی در سال 97 ساخته شده است.

بازیگران هنرمند و درخشانی در فیلم حمال طلا حضور داشته اند. از جمله :

سعید آقاخانی، ژاله صامتی، پیام احمدی نیا، امید روحانی، لطف‌الله سیفی، حسن زاهدی، محمود شفیع خانی، محمد فراهانی، علیرضا مهران، امین آقا فرزانه، رضا شفیع خانی، داوود محمدآبادی، امین آفاق زاده و…

فیلم سینمایی حمال طلا ابتدا با نام حباب زر شناخته شده بود اما در طی ساخت و تدوین نامش تغییر کرد.

عوامل زحمتکش این فیلم سینمایی عبارت اند از :

مدیر تولید: سعید هاشمی / تدوین: امیر ادیب ‌پرور و حمید علیقلیان / مدیر فیلمبرداری: حسن اصلانی /مدیر برنامه ‌ریزی: عقیل تقی ‌زاده / سرمایه‌ گذاران: فرشته جغتایی و تورج اصلانی / طراح صدا: علی علویان / طراح صحنه و لباس: مجید علی ‌اسلام /  طراح گریم: رضا عربی / موسیقی: مسعود سخاوت دوست / صدابردار: محمد صالحی / مشاور رسانه‌ ای: منصور جهانی و منوچهر جهانی / طراجی پوستر: سیروس سلیمی و…

تورج اصلانی در فیلم های بسیاری چون : عبور از غبار، اسب، باد به دستان، بیست انگشت، کامیون، به تهران خوش آمدید و… به عنوان مدیر فیلمبرداری فعالیت کرده است و پس از فیلم جینگو، حمال طلا دومین کارگردانی ایشان می باشد.

این فیلم ایشان با موفقیت در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده و همچنین از آن در سه بخش جشنواره پوسان کره جنوبی نیز رونمایی شده است.

برای تماشای فیلم حمال طلا با سایت فیلیمیانو همراه باشید.

خلاصه داستان

فیلم سینمایی حمال طلا مردی را نشان می دهد که شغل بسیار سختی دارد و برای تامین نیازهای زندگی اش ماجراهای پیچیده ای را پشت سر می گذارد.رضا که حمل کننده ی طلا بود هرروز باید طلا و جواهرات را از کارگاه به مغازه و گاهی هم برعکس جا به جا می کرد.

یک روز که دغدغه های زندگی اش فکر او را درگیر کرده بود و هر دم به بدشانسی خودش لعنت می فرستاد متوجه شد کیف طلاها نیست و یک نفر در این مسیر آن ها را دزدیده است.انگار کل دنیا روی سرش آوار شد. 260 گرم طلا پول کمی نبود. چطور باید خسارت آن را به صاحب کارش پرداخت می کرد. در کنار این قضیه وحشتناک، رضا چند روزی بود که فکر گردنبند قدیمی که در چاه فاضلاب کارگاه افتاده بود را می کرد. با دوستانش نقشه کشیده بودند که چاه را کنده و آن گردنبند میلیاردی را پیدا کنند.

رضا خوشحال بود که از این شغل پر از استرس و کم درآمد خلاص می شود. اما موضوع دزدی و بالا رفتن نرخ بازار طلا معضل پیچیده ای را در زندگی اش به وجود آورد.