خلاصه داستان: خفه گی داستان زندگی دختری را نشان می دهد که ناچارا در یک بیمارستان روانی مشغول به کار است. در حین شلوغی تیمارستان متوجه مردی می شود که همسرش را جهت معالجه به آن جا آورده است. اینکه بیمار جدیدی به تیمارستان اضافه شده، او را از قبل نا امیدتر کرد. این موضوع همیشه باعث رنج و ناراحتی او و دیگر پرستاران می شد. کنجکاوانه ایستاده بود و آن زوج را نگاه می کرد. نسب به آن ها حس خوبی نداشت و هر لحظه مشکوک تر می شد. این قضیه کمی غیر عادی به نظر می رسید. با رفتارهایی که از زن بیمار دید، متوجه حقایقی شد و دلش می خواست که برای فاش شدن این حقایق به او کمک کند. اما ...

فیلم خفه گی، سال 95 در ژانرهای اکشن، رازآلود و پلیسی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فریدون جیرانی تولید شده است.

در این فیلم سینمایی شاهد ایفای نقش بازیگرانی چون : نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، پردیس احمدیه، غلامحسین لطفی، احسان امانی، اسدالله یکتا، ماهایا پطروسیان، پولاد کیمیایی، بنیامین ریاحی، پرویز پورحسینی، رها حاجی زینل و… هستیم.

با تماشای این فیلم متوجه خواهید شد که، این اثر برگرفته از آثار فیلم سازان مشهور تاریخ سینما است و سعی کرده اند که این شباهت را در فضاسازی و روایت داستان فیلم به مخاطبان نشان دهند.

برای تماشای این فیلم با سایت فیلیمیانو همراه باشید.

عوامل پرکار این فیلم سینمایی عبارت اند از : فیلمبرداری: مسعود سلامی/ تدوین: بهرام دهقانی/ موسیقی: کارن همایون فر/ جلوه های ویژه میدانی: آرش آقابیک/ عکاس: احمدرضا شجاعی/ طراح چهره پردازی: ایمان امیدواری و…

فیلمبرداری این فیلم معمایی قابل تحسین بوده و از این بابت هم توانسته جایزه بیستمین جشن سینمای ایران را از آن خود کند. و همچنین جلوه های ویژه میدانی آن که با هنرمندی آرش آقابیک انجام شده است هم جایزه سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده است.

خلاصه داستان

خفه گی داستان زندگی دختری را نشان می دهد که ناچارا در یک بیمارستان روانی مشغول به کار است. اسم او صحرا مشرقی (الناز شاکردوست) است. او با وجود اینکه در میانسالی قرار دارد ولی هنوز مجرد است و ترجیح می دهد همچنان همین طور باقی بماند.

در حین شلوغی تیمارستان متوجه مردی می شود که همسرش را جهت معالجه به آن جا آورده است. اینکه بیمار جدیدی به تیمارستان اضافه شده، او را از قبل نا امیدتر کرد. این موضوع همیشه باعث رنج و ناراحتی او و دیگر پرستاران می شد. کنجکاوانه ایستاده بود و آن زوج را نگاه می کرد. نسب به آن ها حس خوبی نداشت و هر لحظه مشکوک تر می شد. چیزی در وجود آن مرد (نوید محمدزاده) بود که در همان چند دقیقه ابتدایی باعث نفرت صحرا نسبت به او شد.

در روزهای بعد بیشتر به آن زن بیمار (پردیس احمدیه) نزدیک می شد. حدسش درست بود. این قضیه کمی غیر عادی به نظر می رسید. با رفتارهایی که از او دید، متوجه حقایقی شد و دلش می خواست که برای فاش شدن این حقایق به او کمک کند. اما …

با فیلیمیانو همراه باشید.